کد خبر: ۱۳۷۴
۱۹ شهريور ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

خادمی، دور از حرم!

برای کسی که لذت خادمی امام رضا (ع) را تجربه کرده، از دست دادن این نعمت دشوار است. این را اکرم شهیدی، فرهنگی بازنشسته که تا سال گذشته در حرم به عنوان خادم مشغول خدمت بود، می‌گوید و ادامه می‌دهد: «متأسفانه به علت مشکلات خانوادگی و بیماری خودم و فرزندم از سال گذشته دیگر نتوانستم خدمت به زائران را ادامه دهم. از روزی که به حرم نرفتم دلتنگ شدم. هر باری که این طوری می‌شوم لباس خادمی‌ام را می‌پوشم. لباسی که برایم خوش یمن بود و همیشه گره از مشکلاتم گشوده است.»

برای کسی که لذت خادمی امام رضا (ع) را تجربه کرده، از دست دادن این نعمت دشوار است. این را اکرم شهیدی، فرهنگی بازنشسته که تا سال گذشته در حرم به عنوان خادم مشغول خدمت بود،می‌گوید.

او می‌افزاید: «همیشه آرزویم این بود در حرم امام هشتم (ع) خدمت کنم، اما به دلیل مشکلات و مشغله‌های زندگی این امر برایم امکان‌پذیر نبود تا اینکه در سال ۸۶ مدرسه‌ام تغییر کرد و یک روز برای من آزاد شد و فرصت اینکه بتوانم در حرم مشغول شوم برایم مهیا شد. با کلی امید و آرزو به حرم رفتم و درخواست خودم را مطرح کردم. 

متأسفانه مسئول آنجا به من گفت ۴۵ سال نهایت سنی است که خدام را جذب می‌کنند و از سن من گذشته است. دلم شکست هر چه اصرار کردم فایده نداشت. در نهایت به من گفتند فردا دوباره بروم. ناامید بودم، اما از امام رضا (ع) خواستم کارم را درست کند تا در حرمش خادمی کنم. روز بعد دوباره به آنجا مراجعه کردم. 

گفتم هرچه باشد با جان و دل انجام خواهم داد. خوشبختانه قبول کردند و من از سال ۸۶ در آسایشگاه مشغول خیاطی شدم

در کمال تعجب دیدم رفتار و سخنان خانمی که روز قبل به درخواست‌های من به سردی پاسخ می‌داد به کلی تغییر کرده است. آن خانم حتی جلوی پای من بلند شد. به او گفتم برایم مهم نیست چه وظیفه‌ای به من بدهند، هرچه باشد با جان و دل انجام خواهم داد. خوشبختانه قبول کردند و من از سال ۸۶ در آسایشگاه مشغول خیاطی شدم. سال ۹۱ به بخش تفتیش منتقل شدم.

 از این جابه‌جایی و اینکه می‌توانستم به زائران خوشامد بگویم، ذوق‌زده بودم. وقتی زائران وارد می‌شدند اگر نشسته بودم بلند می‌شدم و به آن‌ها احترام می‌گذاشتم و خوش آمدید می‌گفتم. حتی یک بار وقتی گروهی از بانوان عشایر وارد شدند ناخودآگاه از دیدن آن‌ها به وجد آمدم و در آغوششان کشیدم. همیشه به زائران محبت می‌کردم و قربان صدقه آن‌ها می‌رفتم به نحوی که همه تعجب می‌کردند. البته این رفتار دو سمتی بود و زائران نیز همین رفتار را با من می‌کردند.»

 

گرفتن حاجت برای زائران

روی گشاده و لب خندان این خادم باعث می‌شود زائران و مجاوران امام رضا (ع) او را محرم راز‌های خود بدانند و واجد شرایط اینکه برایشان دعا کند. شهیدی درباره درخواست‌های مردم برای بیان حاجت‌هایشان توضیح می‌دهد: «از روزی که خادم شدم هر روز به تعداد افرادی که به من التماس دعا می‌گفتند بیشتر می‌شد. 

مردم از من می‌خواستند برایشان دعا کنم. یک بار خانمی در حرم از من خواست برایش دعا کنم تا صاحب فرزند شود. من تا امکانش را داشتم برای همه نماز و دعا می‌خواندم برای او نیز همین کار را کردم. خوشبختانه با عنایت پروردگار همان زن مدتی بعد پیش من آمد و خبر بچه‌دار شدنش را داد. افزون بر این خانم خیلی‌ها می‌گفتند دعایم برایشان مستجاب شده است. البته این‌ها تمامش به واسطه نوکری حضرت رضا (ع) بود و دعای خود آن‌ها و من کمترین نقش را داشتم.»

 

جدایی خادم از زائر

مشکلات خانوادگی و بیماری باعث می‌شود شهیدی نتواند کارش را ادامه دهد. شهیدی با اشاره به مشکلاتی که برایش ایجاد می‌شود، می‌افزاید: «متأسفانه به علت مشکلات خانوادگی و بیماری خودم و فرزندم از سال گذشته دیگر نتوانستم خدمت به زائران را ادامه دهم. الان به شدت حسرت آن روز‌ها را می‌خورم و حاضر هستم هر مدتی هر کاری که باشد در حرم برای زائران انجام دهم. 

الان آرزو می‌کنم دوباره بتوانم در حرم خدمت کنم. مهم نیست چه کاری باشد تنها می‌خواهم خدمت کنم. از روزی که به حرم نرفتم دلتنگ شدم. هر باری که این طوری می‌شوم لباس خادمی‌ام را می‌پوشم. لباسی که برایم خوش یمن بود و همیشه گره از مشکلاتم گشوده است.»

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44